کمتر کسی فکر میکرد که در اوج بحران های اقتصادی حاکم بر جهان و بالا رفتن قیمت سوخت و به دنبال آن قیمت بنزین ، خودروسازی اقدام به معرفی و تولید یک خودروی SUV سنگین وزن جدید با موتوری پرحجم کند ، اما کمپانی کیاموتورز گویا در بدترین زمان ممکن این کار را انجام داد !
کمپانی کیا در سال 2009 عضو سنگین وزن خانواده خود را با نام موهاوی به جهانیان معرفی کرد . البته این عضو جدید کیا نیز مانند اکثر خودروی های کره ای در بازار آمریکای شمالی با نام بورگو( Borrego )عرضه شد.
موهاوی با هزینه ای بالغ بر 245 ملیون دلار و پس از 30 ماه تلاش طراحان و مهندسان کمپانی کیا از مرحله طراحی تا تولید پا به بازارهای جهانی گذاشت.
این خودرو SUV بر اساس خودروی کانسپت کیا "مسا" ساخته شده و در مقایسه با دو خودرو کیاموتورز یعنی اسپورتیج و سورنتو از جثه بزرگتر و باابهت تری برخوردار است.
کیا مسا - مدل مفهومی که در سال 2008 منجر به طراحی و معرفی کیا موهاوی (بورگو ) گردید
نخستین خودرو 4WD کیاموتورز دقیقا زمانی پابه عرضه حیات گذاشت که شریک تجاری کیاموتورز ، یعنی شرکت هیوندای نیز خودرو کراس آور خود یعنی وراکروز را روانه بازار کرده بود و این دقیقا همان مساله ای است که برای مدیران ارشد کیاموتورز از اهمیت بسیاری برخوردار بود ، زیرا آنان بر این عقیده بودند که هنگامی که دیگرخودروسازان همانند لکسس و هیوندای و ... اقدام به معرفی خودرو های کراس آور لوکس شهری و SUV می کنند کیاموتورز راهی کاملا متفاوت را در پیش گرفته و یک خودروی شاسی بلند جدید و مناسب برای مناطق غیر شهری و صعب العبور ساخته است .
نقدی بر طراحی خودرو کیا موهاوی
آنچه در نگاه نخست به این خودرو جلب توجه میکند شخصیت مردانه و طراحی خشن اما نه چندان اخموی آن است. چیزی که در نخستین دقایق برخورد با این خودرو واضح میشود این است که موهاوی علی رغم جثه حجیم خود، فاقد هرگونه جذابیت های بصری برای رهگذران است. شاید بیشتر از آنکه این خودرو اصالتی آسیایی داشته باشد اصالت طراحی آمریکایی دارد. البته این مسئله آن چنان هم بی دلیل نیست ؛ موهاوی توسط تیم طراحی کیاموتورز واقع در ایالات متحده طراحی شده است. پس کاملا منطقی به نظر میرسد که تیم طراحی موهاوی با نیم نگاهی به رقبای آمریکایی موهاوی دست به خلق این خودرو زنند.
از نظر زیباشناسی ِ خودرو ، موهاوی را نمیتوان یک اثر هنری نامید.گویی تمامی تلاش طراحان بر این بوده است که خودرویی صرفا قد بلند و با ابهت طراحی کنند و در این میان از هرگونه آرایش ظاهری خودرو پرهیز نمایند ؛ که البته با توجه به ذات خودرو موهاوی و قدرتمند برای مناطق بیابانی ، آنچه که استزاتژِی شرکت سازنده برای ساخت یک SUV از زیر دستان طراحان کیاموتورز خارج شده است اثری منطقی به نظر میرسد.
شاید موهاوی از دید مشتریان بازار یک نسخه کپی شده از نسل جدید خودرو تویوتا لندکروزر باشد اما حتی اگر این را بپذیریم باید اقرار کنیم که کمپانی کیا در این مهم به هیچ عنوان موفق عمل نکرده است. زیرا در یک مقایسه لحظه ای و گذرا؛ خودرو لندکروزر علی رغم ابعاد بزرگتر نسبت به موهاوی به لطف وجود خطوطی نرم تر و به مراتب هوشمندانه تر ، منظره ای دلنشین تر را به همراه دارد.
از هر نقطه ای که به موهاوی بنگرید با مجموعه ای از خطوط شکل دهنده تیز مواجه خواهید شد و این درست همان چیزی است که شخصیت مردانه موهاوی را بیش از پیش به بیننده القا میکند.
در نمای جلو خودرو شما با خودرویی مواجه هستید که خشن است اما اخمو نیست ! جلو پنجره یا همان گریل حجیم خودرو وظیفه اصلی شخصیت پردازی موهاوی را بر عهده دارد. جلو پنجره موهاوی با خطوط افقی و عریض خود حالتی تهاجمی به خودرو بخشیده است.
شاید بزرگترین ایرادی که بتوان به طراحی خودروی موهاوی گرفت ، نحوه طراحی چراغ های ذوزنقه ای شکل جلو و ابعاد هندسی آنها باشد. زیرا به هیچ عنوان نه با طراحی نسل جدید محصولات کیا همچون اپتیما و یا نسل جدید سراتو و سونتو( و یا حتی نسل جدید اپیروس که عکس های جاسوسی نسل جدید این خودرو منتشر شده است) همخوانی دارد و نه حتی با نحوه طراحی محصولات یک نسل بزرگتر از خود همخوانی و هماهنگی خاصی دارد.
این مساله زمانی رنگ بیشتری به خود میگیرد که به دیگر خودرو شاسی بلند کمپانی کیا یعنی نسل جدید کیا سورنتو که در سال 2010 روانه بازار خواهد شد نیز بنگرید؛ جایی که شما با سورنتویی مواجه میشوید که با چراغ های باریک و تیز که مشخصه اصلی محصولات نسل جدید کمپانی کیا است همان خط مشی جدید کمپانی را در امر طراحی پیش رو گرفته است. و بلافاصله این سوال در ذهن شما شکل میگیرد که حال که طراحان کیاموتورز توانسته اند رگه های اصلی محصولات خود را به عضو بزرگتر خانواده پیوند دهند، چرا موهاوی (حداقل از نمای جلوی خودرو) فاقد هرگونه اصالت خانوادگی است ؟!
نکته دیگری که در مورد نمای جلو خودرو جلب توجه میکند مه شکن های واقع در سپر خودرو است . اگرچه مه شکن ها در نوع خود به طرز ماهرانه و با ابعاد هندسی شکیلی طراحی شده اند اما در کنار دیگر اجزای قسمت جلوی خودرو مانند جلو پنجره و چراغ ها، از بالانس بصری مناسبی برخوردار نییستند. اما آنچه که در نمای جلوی موهاوی در خور تحسین است حالتی به نظر میرسد، خطوط فرم دهنده کاپوت خودرو یا اصطلاحا Strake ،فرورفتگی و برجستگی های زیبایی را به این قسمت داده است.
در نمای جانبی در همان نگاه نخست،گویی شما با یک SUV کوچک ب.ام.و رو برو هستید . یعنی خودرو بی شباهت به ردیف ستون های D پشتی یاهمان ستون مدل"ایکس 3" نیست.آنچه که در این قسمت جلب توجه میکند روف رک های زیبای خودروی موهاوی است که با ترکیب رنگ بندی 2 رنگ خود کمک شایانی به پویایی طرح موهاوی میکند.
در ضمن هماهنگی مناسبی که بین ابعاد رینگ و تایر خودرو با بدنه حجیم موهاوی دارد ، به خوبی حساسیت طراحان در این قسمت را نمایان میکند.
نکته بعدی در مورد نمای جانبی خودرو که حتی هنگام دید از نمای سه رخ و روبرو نیز توجه ناظران را به سوی خود جلب میکند برجستگی طاق مانند واقع بر روی گلگیرهای خودرو است. این قسمت که اصطلاحا Wheel Archنامیده می شود ،در صنعت طراحی خودرو به ناحیه کنار رکاب جانبی خودروکه با رنگ متفاوتی از بدنه خودرو جدا شده است معروف است. همانگونه که گفته شد طراحی خودروی موهاوی از هرگونه طراحی مواج و نرم یک خودرو SUV به دور است و این موضوع در نمای عقب خودرو نیز به وضوح دیده میشود . آنچه که در نمای عقب خودرو به ذهن دوستاران نکته سنج صنعت خودرو میرسد این است که گویی تازه در این مرحله از طراحی به یاد طراحان خودرو افتاده است که مشغول طراحی یک "کیا" هستـند.
چراغ های آشنای قسمت عقب که به لحاظ ابعاد و حتی گرافیک شباهت بسیار زیادی به چراغ های عقب نسل جدید سورنتو دارد ، چهره مقبول تری را از موهاوی به نمایش گذاشته است.
در این میان نباید از طراحی زیبای شیشه عقب خودرو که در هماهنگی کامل با چراغ ها هست گذشت.
سپر عقب خودرو نیز اگرچه از طراحی بسیار ساده ای برخوردار است اما به لطف وجود حجم پردازی مناسب و هماهنگی با نمای عقب خودرو چهره عقب موهاوی را عضلانی تر نشان میدهد.
تمامی اجزای خودروی موهاوی با طرحی ساده و محافظه کارانه و عاری از هرگونه خلاقیت ترسیمی ، طراحی شده است به طوری که مجموعه این اجزا در کنار هم باعث شده است تا طرح خارجی خودروی کیا موهاوی نه تنها یک طرح رادیکال محسوب نمیشود بلکه این طرح برای سال 2010 و در کنار محصولات سنت شکنی که این روز ها شرکت های خودروساز حتی در قالب خودروهای "اس یو وس" و "کراس آور" مشغول معرفی آن ها هستند کمی قدیمی به نظر میرسد و به جرات میتوان گفت که کیا موهاوی به هیچ عنوان از طرح دینامیکی تر برادر کوچک تر خود یعنی سورنتوی جدید برخوردار نیست.
به هر حال کیا موهاوی اگرچه به لحاظ طراحی ، خودرویی نه چندان مدرن اما کاملا منطقی و هماهنگ به نظر میرسد میتواند با داشتن قابلیت های فنی بالای خود راه را برای فتح قله های موفقیت برای کمپانی کیا موتورز هموارتر نماید. شاید اگر کمپانی کیا در کنار قابلیت های تکنیکی بالای موهاوی با صرف وقت و حوصله بیشتری لباس ظاهری موهاوی را طراحی میکرد اکنون موهاوی میتوانست به عنوان یک گردن کلفت زیبا و جذاب،رقبای خود را بترساند!
در پایان بد نیست اشاره کنیم که مرکز تحقیقات کیاموتورز با برآورد این مساله که تقاضای سالانه برای خودروهای اس یو وی سایز متوسط ،امسال به 7/2 میلیون دستگاه خواهد رسید، هدف فروش سالانه 20 هزار دستگاه موهاوی را برای بازار داخل و 60 هزار دستگاه در بازار های خارجی را برای موهاوی نشانه رفت.
کیا موهاوی در ایران هم با قیمت رسمی 68 ملیون تومان به بازار عرضه خواهد شد. باید دید که سنگین وزن تازه از راه رسیده کره ای با طراحی خشن و مردانه خود تا چه میزان توان رقابت با رقبای خود را خواهد داشت. شاید اصلی ترین رقیب موهاوی در ایران ، هیوندای وراکروز باشد که همزمان با موهاوی وبا قیمت رسمی 67 ملیون تومان به بازار عرضه گشت. با اینکه فلسفه وجودی این دو خودرو با یکدیگر متفاوت اند، اما نزدیکی قیمت آنها و اعتبار تقریبا یکسان برند های کیا و هیوندای در ایران شاید به این رقابت گرمای خاصی ببخشد. رقابتی که سنگین وزن کیا میتواند با قابلیت های حرکتی خارج از شهر خود و ابهت چهره اش برای رقیب هموطنش خط و نشان بکشد و در مقابل وراکروز با طراحی خاص و زیبای خود میتواند برگ برنده خود را رو کند و آن جذب بخش عظیمی از مشتریان یعنی خانم ها است.
قبل از بررسی طراحی خودروی پژو 407، نگاهی کوتاه بر پدر خودروی 407 یعنی پژو 406 می اندازیم. پژو 406 از آغازین روزهای تولید خود در سال 1995 تا سال 2004 یعنی به مدت یک دهه همواره از پرفروش ترین خودرو های کلاس متوسط در دنیا بود؛ با طراحی مربوط به سال های پایانی قرن بیستم و با همان ترکیب مستطیلی شکل معروف پژو.
اما دیگر زمان آن رسیده بود که مدیران پژو به فکر جایگزینی شایسته و مناسب برای این محصول موفق خود باشند. پژو 406 در آغاز هزاره سوم در حالی هنوز بر روی خط تولید قرار داشت که کمپانی پژو با معرفی خودروی مشهور و دوست داشتنی 206 در سال های پایانی دهه 90 میلادی دچار یک دگرگونی و انقلاب در بخش دیزاین خود شده بود. انقلابی که چهره جدیدی از این خودروساز فرانسوی را نمایان کرد. پژو 406 تقریبا آخرین بازمانده نسل قبل از انقلاب طراحی پژو، در سال های آغازین هزاره سوم بود؛ و جایگزین 406 باید کالبدی داشت که روح انقلاب طراحی پژو در آن دمیده شده بود. بدین گونه پژو 407 در نیمه های سال 2004 به علاقه مندان صنعت خودرو معرفی شد.
پهنای زیاد همین جلو پنجره موجب شده است که چراغ های مه شکن جلو در کناری ترین قسمت سپر با شکل هندسی شبه مستطیل آن هم با حالتی عمودی قرار گیرد و همین امر باعث می شود که هنگامی که از نمای جانبی خودرو را مشاهده می کنید چراغ های مه شکن نیز کاملا دیده شود، که البته همین امر در روشنایی بیشتر جلوی خودرو نقش به سزایی خواهد داشت.
ر هر حال نمای جانبی پژو 407 از نقاط تمایز این خودرو با دیگر همکلاسان خود می باشد که البته در مدل فیس لیفت، به جز طراحی رینگ های جدید آلومینیومی هیچ تغییری در این قسمت اعمال نشده است.
به هر ترتیب اگر قسمت جلوی 407 را زیبا و خشمگین معرفی کنیم و نمای جانبی آن را خاص و نقطه قوت 407 در نظر بگیریم اما به راحتی نمی توانیم از ضعف های طراحی نمای عقب آن بگذریم و باید با گذشت زمان به طراحی قسمت عقب خودرو عادت کنیم.
بدون شک خودروی ب ام و سری هفت جنجالی ترین و خبرساز ترین خودروی کمپانی "ب ام و" در چند سال اخیر بوده است. نسل جدید خودروی ب ام و (که البته اکنون باید آن را نسل قبلی نامید) در ابتدای هزاره سوم معرفی و به بازار عرضه شد، آغاز گر یک انقلاب در بخش طراحی خودرو در کمپانی ب. ام. و بود. خودرویی که با انتصاب "کریس بنگل" بزرگ به سمت مدیریت بخش طراحی کمپانی ب. ام. و طراحی ساخته شد.
اما این خودروی تازه از راه رسیده و متفاوت، نه تنها زیبا نبود، نه تنها ب. ام. و نبود، بلکه در مواردی از بخش ها، نیز خودرویی زشت محسوب می شد! شاید وحشتناک ترین قسمت خودرو نمای جلویی خودرو و چراغ های بی هویت آن بود. نمای عقب خودرو نیز اگر چه بسیار جسورانه طراحی شده بود اما هیچ گونه جذابیت خاصی را در بر نداشت. نوارهای باریک چراغ ترمز در پشت در صندوق عقب به خودرو حالتی میب خشید که گویی این خودرو هنوز در مراحل طراحی به سر می برد و هنوز طراحی و ساخت آن به پایان نرسیده است!
و این گونه شد که در آن زمان سر و صدای بسیاری از طرفداران متعصب "ب. ام. و" در آمد. البته در این میان اصلا لازم نبود که شما نیز جز طرفداران متعصب "ب. ام. و" باشید تا سر و صدای شما نیز در آید؛ بلکه کافی بود که شما فقط دیگر محصولات وقت کمپانی را دیده باشید تا از این طرح نا امید کننده و البته از تیم جدید طراحی کمپانی حسابی مایوس شوید!
اما این آغاز ماجرا بود و کریس بنگل آبدیده تر از این حرف ها! بلافاصله مدیر بخش طراحی "ب.ام.و" از تمامی مشتریان و طرفداران این کمپانی معذرت خواهی کرده و تمامی گناهان را به گردن می گیرد و قول می دهد که هر طور شده این شکست را جبران کند.
تیم طراحی کمپانی این بار با انگیزه و انرژی بیشتری راه انقلاب رخ داده را می پیمایند و معتقدند که این شکست، به معنای نتیجه ندادن انقلاب مذکور نیست و تقریبا پس از مدت کوتاهی از این شکست کمپانی "ب. ام. و" مدل عجیب و غریب و منحصر به فرد سری 6 را معرفی کرد که این باراین مدل تحسین همگان را برانگیخت. حتی طرفداران دو آتشه این کمپانی که به این راحتی ها چنین طرح های را - که تا کنون در دنیای رئال ندیده بودند - نمی توانستند هضم کنند نیز از این طرح ب. ام. و به وجد آمدند. زمانی یک نقاش احساس بالاترین لذت ها را تجربه می کند که اثری که خلق کرده است توسط دیگران تحسین شود. اما این بار، این اثرخلق شده نه تنها توسط دیگران تحسین شد، بلکه توسط دیگر نقاشان نیز تحسین شد! و اینجا بود که نتایج شیرین انقلاب کمپانی ب. ام. و نمایان شد.
اما مسئولان "ب.ام. و" که هنوز زیر فشار طرفداران و منتقدان صنعت خودرو هستند دنبال راهکاری مناسب برای رهایی از این فشارها بودند و سرانجام تصمیمی می گیرند که جهان اتومبیل سازی کمتر به خود دیده بود! آنها تصمیم میگیرند که هریک از مالکان خودروهای سری هفت این کمپانی که مایل باشد خودروی خود را پس بدهد و خودروی جدید سری 6 تحویل بگیرند! به عنوان مثال در آمریکا کمپانی از کسانی که مایل بودند خودروی 745 خودرا تعویض نمایند فقط 5000 دلار بابت دو سال استفاده از خودرو از 75000دلار هزینه خرید خودرو کسر می کرد که چنین رقمی برای بازار آمریکا که افت قیمت ها بسیار بالاتر از اینهاست، فوق العاده بود. اما هنوز شکست پروژه سری هفت از یادها نرفه است و مسئولان کمپانی باید فکری نیز به حال آن کنند.
این بار مسئولان کمپانی دست به کار پرخرج تری زدند و پس از مدت کوتاهی از معرفی این نسل، مدل FACELIFT (بهینه سازی شده) سری هفت را به جهانیان معرفی کردند.
اصولا در دنیای اتومبیل؛ مدل فیس لیفت را نباید خودرویی دگرگون شده از لحاظ طراحی به حساب آورد؛ زیرا که در بهسازی هر نسل بیشتر نقاط فنی و نواقص مطرح است تا طراحی و مباحث زیبا شناسی خودرو. دلیل این کار هم بسیار روشن و ساده است و آن هزینه هنگفت طراحی خارجی یک مدل جدید و یا حتی قسمت های جدید است. همواره قسمت دیزاین یک محصول پرهزینه ترین و البته محرمانه ترین بخش ساخت یک محصول است. اما کمپانی معظم ب. ام. و این هزینه را به جان خرید و طرفداران خود را با خودرویی تقریبا دگرگون شده مواجه کرد و معنای واقعی مشتری مداری را به جهان آموخت. (و بار دیگر اندوه و حسرتی بر دل مصرف کننده کشورهایی چون ایران گذاشت که بزرگ ترین خودروسازش که همزمان بزرگ ترین خودروساز خاورمیانه نیز محسوب می شود (البته از لحاظ کمی!) همچنان بس از گذشت سال ها و دهه ها محصولات بازمانده از قرن آهن و فولاد را با یک جراحی پلاستیک جزئی و البته ناشیانه با نام محصول جدید به دست مشتری می دهد.)
اما در مدل جدید و بهسازی شده سری هفت که دقیقا در اواسط دهه آغازین قرن 21 به بازار عرضه شد نشانه هایی از ب. ام. و بودن در کالبد خودرو به چشم می خورد. اما قسمت عقب خودرو که شاهد بیشترین تغییرات بود بازهم یک ب. ام.و اصیل نبود و با داشتن چراغ هایی نامتعارف و بزرگ و سپر عضلانی احساس تماشای یک خودروی آمریکایی را به بیننده القا می کرد. به هر حال این خودرو توانست بسیاری از آب رفته را به جوی برگرداند.
البته بد نیست در اینجا اشاره شود که علی رغم تمامی انتقادها و گهگاه ناملایمتی هایی که به بخش طراحی این خودرو می شد (و هنوز هم می شود) این خودرو دارای کلکسیونی از پیشرفته ترین امکانات رفاهی و ایمنی بود که توضیح هر یک، خود مقاله ای جدا می طلبد.
و اما مدل جدید و به کل دگرگون شده "ب.ام.و" سری هفت:
به طور قطع واکنش بیننده در نخستین نگاه عجیب و غیر قابل پیش بینی خواهد بود. اگر بتوان اسم این واکنش را شوکه شدن نگذاشت، بی شک متعجب شدن می توان گذاشت! اما نه به خاطر دیدن خودروئی متفاوت، بلکه بازهم به خاطر دیدن ب.ام.و ای متفاوت!
کلیات طرح خارجی مدل 2009 سری هفت مانند سری 6 ب.ام.و و یا کلاس CLS بنز، آنچنان متفاوت و نا متعارف نیست که بیننده با نخستین نگاه و گاه با تماشای چند دقیقه ای و حتی با عادت به طرح آن، در دیداری دوباره باز هم بهت زده شود!
اما برای بیننده کمی باورش سخت است که با یک ب.ام.و روبروست حتی سخت تر از روبرو شدن با نسل قبلی ب.ام.و سری هفت، زیرا که این بار بیننده باید به خود بقبولاند که با یک خودروی آلمانی روبروست سپس قبول کند که این خودرو یک ب.ام.و است!
خودرو در بخش های مختلف دارای ملیت های مختلفی است. و این مسئله بر زیبایی غیر قابل انکار خودرو اثر منفی می گذارد.
اما اکنون از جهت دیگری به ماجرا می نگریم؛ فرض میکنیم که آرم برند شرکت ب.ام.و را از خودرو برداشته و آرم یک شرکت ایتالیایی را به خودرو نصب کنیم. این بار اگر از جلو پنجره همیشگی و دو تکه ب.ام.و چشم پوشی کنیم، خیلی راحت طرح را خواهیم پذیرفت و شاید بارها و بارها طراحان این اثر را تحسین کنیم. این گفته در مورد نصب آرم خودروسازانی چون لکسوس و اینتیفینیتی که اصلا خودروسازانی آمریکایی - آسیایی هستند نیز صدق خواهد کرد.
به هر حال اکنون چه بخواهیم و چه نخواهیم باید بپذیریم که خودروی مورد بحث ما یک ب.ام.و است و باید به آن از منظر ب.ام.و بودنش نگاه کنیم.
طرح کلی خودرو به خصوص در قسمت های جلویی خودرو شباهت خاصی به خودرو "مزراتی کواتروپورته" دارد و این نکته ای است که از دید علاقه مندان پنهان نخواهد ماند.
استایل کلی جلو پنجره خودرو مانند تمامی خودروهای هم خانواده اش، 2 تکه و با همان چهره آشنای قدیمی است، اما کمی پف کرده تر که به خودرو چهره ای خشمگین میب خشد. طرح چراغ های جلو مانند محصولات ارزان تر و ساده تر ب.ام.و طرحی ساده و قابل قبول دارد و از پیچیدگی خاصی که در مجموعه چراغ های سری 5 و یا سری ایکس کمپانی مشاهده می شود خبری نیست. به هر حال کمی ساده اندیشی نزد طراحان در حین طراحی قسمت جلوی خودرو دیده می شود .
و اما قسمت عقب خودروکه گویی طراحان با نیم نگاهی به سری M اینتیفیتی خودرو را طراحی کرده اند! هرچند این تفکر در مورد طراحان بزرگ و صاحب سبک کمپانی ب.ام.و عملا غیر قابل قبول و غیر قابل باور به نظر می رسد، اما در این میان سوالی که در ذهن علاقه مندان بی پاسخ می ماند دلیل این همه شباهت بین این دو خودرو با کلاس ها و ملیت ها و البته با قیمت هایی متفاوت است. طرح چراغ های عقب نسل جدید سری هفت به طرز زیرکانه ای از مدل جدید و زیبای ب.ام.و ایکس 6 کپی برداری شده است. مدلی که هنوز امتحان خود را در بازار های جهانی پس نداده است. اما تحسین اکثر نویسندگان و منتقدان صنعت خودرو در اروپا و آمریکا را حداقل در بخش طراحی در پی داشته است و سپر بزرگ و عضلانی عقب نسل جدید سری هفت که شاید "ب.ام.و" ای ترین قسمت این خودرو باشد.
اما تنها نکته منفی موجود در بخش طراحی قسمت عقب خودرو این است که هنگامی که مستقیما و بی هیچ زاویه ای از کنارین به این خودرو نگاه می کنید این احساس به شما دست می دهد که گویی خودروی مقابل یک خودروی هاچ بک است نه یک سدان که در این میان ارتفاع نامعقول و بیش از حد قسمت بالایی در صندوق عقب از زمین در به وجود آمدن این احساس بیشترین تأثیر را دارد.
و اما قسمت های کناری خودرو که نسبت به نسل قبلی اش شاهد کمترین تغییرات بوده است. مهم ترین تغییرات به وجود آمده در این بخش انتقال خط و برجستگی کناری خودرو از زیر دستگیره درها در نسل قبلی (که در مدل نخستین نیز در زیر دستگیره ها بود) به خود محل دستگیره ها در نسل جدید است که این تغییرات هدفی جز تنوع را نمی تواند در پی داشته باشد.
به هر حال آنچه که در این نقد آورده شد نظرات و تجربیات شخصی نگارنده مطلب در مورد طراحی نسل جدید سری هفت خودروی ب.ام.و و مقایسه آن با نسل های پیشین خود بود. نباید فراموش کرد که مبحث طراحی در تمامی حوزه های صنعت امری تقریبا سلیقه ای به شمار می آید و هیچ گاه نمی توان زیباو دلچسب بودن یا خوش آیند نبودن طرحی را با دلیل و فرمول خاصی اثبات کرد.
با این وجود باید منتظر ماند و دید که عکس العمل مشتریان و علاقه مندان "ب.ام.و" نسبت به این خودرو چگونه خواهد بود. عکس العملی که علی رغم تمامی صحبت هایی که شد به عقیده نگارنده، عکس العملی دلپذیر و خوب برای مسئولان کمپانی ب.ام.و خواهد بود؛ حتی اگر به قیمت ناراحتی طرفداران متعصب این کمپانی تمام شود.
سل جدید خودروی سوناتا را تا قبل از معرفی خودروی هیوندای SUV «وراکروز» می توان زیباترین و هماهنگ ترین خودروی کمپانی هیوندای نامید. خودرویی هماهنگ از لحاظ طراحی و با کمترین نقص در طراحی وساخت در کلاس خود. خودرویی برتر از همکلاسی های کره ای خود که یک رقیب جدی برای همکلاسان ژاپنی و حتی اروپایی خود محسوب می شد.
همواره در مورد کمپانی هیوندای این نظریه وجود دارد که کمپانی اتومبیل سازی هیوندای در مقابل پولی که خریداران برای خرید محصولات هیوندای می پردازند خودرویی کامل را عرضه می کند، اما خودروی عرضه شده کیفیت و جلوه خاص اتومبیل های لوکس را ندارد و پرستیژ لوکس بودن خودرو در روح یک هیوندای دیده نمی شود.
اما کمپانی خودروسازی هیوندای با معرفی خودروی سوناتا 2006 شاهد یک رنسانس تولیدی در سبد محصولات خود بود. سوناتا به خوبی جاه طلبی کره ای ها را به نمایش گذاشت و نشان داد که هیوندای در ساخت خودروهای لوکس نیز اکنون حرف هایی برای گفتن دارد.
سوناتا با ورودش به بازار های جهانی و با فاصله کمی با وارد شدن به بازار ایران توانست محبوبیت فوق العاده ای کسب کند که بی شک بخش اعظم این محبوبیت علاوه بر قیمت مناسبش در بازار های جهانی و حتی در ایران (به رغم وجود تعرفه عجیب و غریب حدود صد در صدی گمرک ایران) مدیون طراحی خاص و سنت شکن کمپانی هیوندای بود و اکنون بعد از گذشت حدود 3 سال از ورد نسل جدید هیوندای سوناتا به ایران همچنان این خودرو در چشم مصرف کننده ایرانی طراوت و جذابیت ابتدایی خود را حفظ کرده است؛ جذابیت و طراوتی که حتی بعد از ورود خودروی آزرا بعد از مدتی کوتاه پس از واردات سوناتا همچنان حفظ شد به طوری که سوناتا تا قبل از معرفی و واردات خودروی تویوتا کمری مدل 2007 تقریبا بی رقیب بود.
هیوندای سوناتا فیس لیفت مدل 2009:
خودرو از لحاظ ابعاد کلی و حتی ابعاد تک تک اجزای خارجی خودرو دقیقا مشابه مدل پیشین است و از این رو تشخیص دادن خودروی سوناتا 2009 از سوناتا 2006 برای نظاره گر عادی امری دشوار به نظر می رسد و حتی اگر بیننده شاهد تغــییرات انجام شده در بدنه و طرح خارجی مــدل فیس لیفت باشد این گونه فکر خواهد کرد که صاحب اتومبیل تغییرات موجود را انجام داده است!
تغییرات اصلی صورت گرفته در نمای جلوی خودرو مربوط به جلو پنجره آن است؛ جلوی پنجره ای که اکنون دیگر به سمبل محصولات هیوندای تبدیل شده است و طراحان و مهندسان کمپانی هیوندای می کوشند که از این طرح جدید جلوی پنجره خودروی سوناتا برای هویت سازی محصولات کمپانی کمک بگیرند. اکنون دیگر در جهان اتومبیل، کمپانی های خودرو سازی می کوشند که هویتی مستقل برای محصولات خود ایجاد کنند به طوری که بیننده حتی بدون دیدن لوگو و نام اتومبیل ساز قادر به تشخیص برند و نام خودرو باشد. کاری که اتومبیل سازان بزرگی همچون "ب.ام.و"، " بنز "، "آلفارمئو" و... از چندین دهه قبل و حتی از زمان آغاز به کار کمپانی مشغول آن شدند و امروزه نوبت دیگر خودروسازان مطرح جهان است که هویت سازی برای محصولات کمپانی خود را در دستور کار خود قرار دهند. خودروسازان بزرگ شرق آسیا همچون تویوتا و مزدا و هیوندای نیز مانند دیگر رقبای جهانی خود به سختی در پی آن هستند.
اما در خودروی سوناتا که جلو پنجره آن در مدل 2006 به شکل یک ذوزنقه با یک خط در میان آن و تماما به رنگ مشکی بود اکنون در مدل فیس لیفت شده جای خود را به یک ذوزنقه که 3 خط آبه کاری شده را محاط کرده، داده است. به علاوه نوارهای کروم محاطی جلو پنجره که نتنها زیبایی خاصی به خودرو بخشیده است، بلکه کیفیت ساخت خودرو را نیز در دید بیننده بالاتر می برد و از این نظر نمای جلوی سوناتا 2009 شباهت بسیاری به خودروی جدید هیوندای النترا پیدا کرده است.
اما طراحان هیوندای که گویی روش آبه کاری و نصب زه های براق به مذاقشان خوش آمده، علاوه بر جلو پنجره خودرو در سپر جلو و عقب و حتی در کناره های خودرو نیز نوار های باریک آبه کاری شده طراحی و تعبیه کرده اند. نحوه اتصال سپر ها به بدنه، خطوط و حالت کاپوت خودرو، طرح آینه ها و دستگیره های خودرو بی تغییر مانده اند.
در این میان نکته قابل توجه حذف چراغ های راهنمای روی گلگیر خودرو در مدل جدید و انتقال آن به کناری ترین قسمت چراغ جلوی خودرو است. (هرچند که گهگاه در مدل های وارداتی سوناتا 2006 به کشور نیز چراغ های راهنمای روی گلگیر دیده نمی شد که البته با توجه به اینکه خودروهای وارداتی به کشور از مبادی مختلفی وارد می شوند این تفاوت ها امری عادیست؛ با این وجود مشاهده چراغ راهنمای بغل برروی گلگیر سوناتا 2009 در خیابان های ایران نیز چندان تعجب برانگیز نخواهد بود!). اما حذف چراغ راهنمای بغل موجب تغییراتی در داخل کاسه چراغ جلوی خودرو شده است. از آنجایی که شکل هندسی و ابعاد چراغ های جلوی خودرو دقیقا مشابه مدل پیشین است تغییرات انجام شده آنچنان چشمگیر نمی باشد ولی با کمی تامل و مشاهده دقیق تر متوجه می شویم که همین تغییرات جزئی کمک شایانی به زیبایی خودرو کرده است. خودروی سوناتا 2006 در اصل خودرویی خشمگین محسوب می شود. برای همین طراحان تلاش خاصی را برای تغییر در طراحی چراغ های جلو و به طور کلی در نمای جلو انجام نداده اند. اما چراغ های مه شکن و سپر خودرو دستخوش تغییراتی بوده است. البته بازهم شکل هندسی چراغ های مه شکن دست نخورده باقی مانده است؛ اما با این تفاوت که چراغ های قبلی دچار دورانی 180 درجه ای شده و سپس نصب شده اند و ریز بینی طراحان کمپانی در اینجا مشخص می شود که با کمترین تغییرات ممکن بیشترین کمک را به زیباتر شدن بیش از پیش سوناتا کرده اند.
نمای عقب خودرو:
این قسمت در خودروی سوناتا 2009 عملا بی تغییر مانده است؛ به جز چراغ های عقب خودرو که باز هم با همان شکل هندسی و ابعاد مدل 2006 اما این بار با چیدمانی متفاوت و یک پارچه به رنگ قرمز که از تکنولوژی LED بهره مند است. در طرح جدید چراغ های عقب خودرو قسمت های نواری شکل سفید که محل نصب لامپ های چراغ دنده عقب و چراغ راهنما بود، حذف شده و تنها قسمت کوچکی از چراغ های بزرگ سوناتا 2009 به رنگ ســفید و محـل نــصب چراغ دنده عقب خودرو می باشد (که البته بــازهم در مدل های وارد شده به کشور همان چراغ های طرح قدیمی بر روی خودرو دیده می شود که به این ترتیب نمای عقب سوناتا 2009 در دید مصرف کننده ایرانی هیچ تفاوتی با سوناتا 2006 ندارد!)
اما دیگر تغیر انجام شده در این قسمت همرنگ شدن و هم جنس شدن قسمت زیرین سپر عقب خودرو با بدنه می باشد. بخشی که شاید تنها نقص جدی طراحی خارجی خودرو از دید ناظران نکته سنج بود.
طراحی داخلی:
نمای داخلی و طراحی دکوراتیو داخلی خودروی سوناتا که نه تنها در مدل سوناتا 2006 مهم ترین ایراد از منظر طرح و زیباشناختی خودرو بود بلکه این قسمت همواره نقطه ضعف بزرگ کمپانی هیوندای و کره ای ها در صنعت خودرو سازی محسوب می شد. کره ای همواره در طراحی و ساخت قسمت داخلی اتومبیل های ساخت کشورشان مشکل داشتند و به هیچ عنوان اتومبیل های کره ای در این قسمت در مقابل رقیبان حتی ژاپنی خود حرفی برای گفتن نداشتند. اما این بار طراحان و مهندسان هیوندای دست به کار بزرگ تری زده و طرحی را خلق کردند که در حد برترین ها در کلاس خود بود.
ربالک 4 شاخه فرمان دقیقا مشابه مدل قبلی است. نشان دهنده ها نیز همانند مدل پیشین متشکل از 3 داره مجزا اما با حتی شکیل تر است. دریچه های کناری سیستم تهویه نیز تقریبا شبیه به دریچه های کناری سیستم تهویه مدل 2006 است اما در این بین قسمت میانی سینه خودرو کاملا دچار یک دگرگونی شده است و یک جراحی زیبایی فوق العاده موفقیت آمیز را پشت سر گذاشته است. قسمت میانی که در برگیرنده سیستم ناویگاتور خودرو می باشد به دلیل داشتن طراحی ساندویچی شکل که شامل 2 نواردربرگیرنده دریچه های کولر به حالتی عمودی شکل و در بین آن سیستم ناویگاتور و ادوات خودرو قرار دارد، بیننده را نا خودآگاه به یاد طراحی داخلی نسل فعلی خودروی تویوتا پرادو می اندازد!
رنگ بندی ها و ترکیب طرح چوب و آلومینیوم نمای داخل اتومبیل نیز زیبا و چشم نواز است و مهم تر از همه آنکه دیگر از آن ادوات و دکمه های بزرگ دایره ای شکل در وسط سینه اتومبیل که بیننده را یاد طرح های دهه نود میلادی می انداخت خبری نیست!
طرح جدید دکوراتیو داخلی سوناتا 2009 که با توجه به آنکه سوناتا 2006 از لحاظ فنی دارای نقص آنچنانی نبوده و افکار عمومی نسبت به کارکرد فنی آن دید خوبی دارند و نیازی به بهسازی فنی سوناتا حداقل در بازار های آسیا و خاورمیانه نبود، شاید مهم ترین دلیل پرداخت اختلاف قیمتی بین دو مدل توسط خریدار باشد و این بزرگ ترین برگ برنده این محصول تازه از راه رسیده است که می تواند امتیاز بزرگی برای سوناتا 2009 باشد.
سخن پایانی اینکه کمپانی هیوندای با موفقیت توانسته نقص های مدل پیشین سوناتا را رفع کرده و گام بزرگی را برای رسیدن به موفقیت که بی شک برای کمپانی هایی با استراتـژی هیوندای کسب سهم بیشتری از بازار پر تب و تاب خودرو است، بردارد.