به نظر شما اگه حضرت سعدی امروز هم تو ایرانِ بنزین ِ لیتری 700 تومن زندگی میکرد و دلار رو 1200 می خرید باز هم میگفت :
"به دست آهن تفته کردن خمیر، به از دست بر سینه پیش امیر" ؟!
گفتم کجا؟
گفتا به خون
گفتن چرا؟
گفتا جنون!
گفتم که کی؟
گفتا کنون
گفتم نرو...
خدید و رفت...
۱. چه عجب پرسپولیس برد! این از این.
2. از این به بعد برای نقد کردن یه ماشین تو نشریه باید رو مارک ماشین برچسب مشکی بکشیم عین تو فیلما !
3. (سانسور شد!)
واقعا خدارو شکر پدر خیلی فهمیده ای دارم...
هیچی بهتر از یه سوپر واکنش از یه پدر تو شرایط بـحرانی بچه نیست...
خدا جون خیلی مـخلصتیم!
"بیست و نه / سه / هشتاد و نه"
به نام حضرت دوست ...
در شب ۳۱ مرداد ۱۳۸۸ و شب اول ماه مبارک رمضان این وبلاگ رو طی مراسم با شکوهی با حضور خودم و خدام و تاریکی اتاق افتتاح کردیم....
قراره این وبلاگ یه جورایی دست نوشته های یک «ارسلان» و گهگاه خودرو نوشته های اون رو در بربگیره ...
«یورتمه» هم اسم اتو گالری رویایی دوران بچگیامه ....